English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1599 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pleasingly U چنانکه خوش ایند باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pitfully U چنانکه سزاوارنکوهش باشد
brilliantly U چنانکه برجسته باشد
inviolably U چنانکه سزاوارحرمت باشد
culpably U چنانکه سزاوارسرزنش باشد
meetly U چنانکه در خور باشد
medially U چنانکه درمیان باشد
commendably U چنانکه شایان ستایش باشد
objectiveness U چنانکه در خارج معقول باشد
inviolately U چنانکه بی حرمت نشده باشد
sanguinarily U چنانکه خونریزی دربرداشته باشد
paradoxically U چنانکه مهمل نمایدولی درست باشد
contemptibly U چنانکه سزاوارخواری باشد بطورقابل تحقیر
laboriously U ساعیانه چنانکه نماینده زحمت باشد
nutritiously U چنانکه قوت دهد یا غذائیت داشته باشد
picturesquely U چنانکه شایسته عکس برداری یانقاشی باشد
accordantly U بطور موافق یا مطابق چنانکه جور باشد
nutritively U چنانکه قوت دهدیا غذائیت داشته باشد
maritally U چنانکه وابسته بشوهر باشد از راه عروسی
adorably U چنانکه شایسته ستایش باشد بطور ستوده
pontifically U چنانکه شایسته اسقفان باشد با جامه یا ایین اسقفی
portentously U چنانکه نشانه بدی باشد بطور شگفت اور
pestiferously U چنانکه برای اخلاق دیگران زیان اور باشد
modernly U بسبک تازه چنانکه باب این عصر باشد
reflexively U چنانکه بخود فاعل برگرد د چنانکه مفعول ان
sequel U پی ایند
sequels U پی ایند
aftermath U پس ایند
subsequent U پس ایند
consequent U پی ایند
consequent U بر ایند
distasteful U ناخوش ایند
unpleasant U ناخوش ایند
unpleasantly U ناخوش ایند
comely U خوش ایند
ungrateful U ناخوش ایند
desirable U خوش ایند
comeliest U خوش ایند
comelier U خوش ایند
pleasing U خوش ایند
inconsequential U ناپی ایند
pleasant U خوش ایند
appealing U خوش ایند
pleasantest U خوش ایند
pleasanter U خوش ایند
unwelcome U ناخوش ایند
winsome U مناسب خوش ایند
displease U خوش ایند نبودن
displeases U خوش ایند نبودن
undesirable U ناخوش ایند ناخواسته
unsavory U ناگوار ناخوش ایند
they are well matched U خوب بهم می ایند
to please oneself U برای خوش ایند خود
springing teal U تیراندازی به هدفهایی که بطور عمودی بالا می ایند
oestrual U در باب موقعی گفته میشود که جانوران فحل ایند
plastics U مواد مصنوعی که عمدتا ازترکیب پلیمرها بوجود می ایند
a closed mouth catches no flies <proverb> U تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine U مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
member banks U در ایالات متحده کلیه بانکها براساس اساسنامه خود بایستی عضونظام فدرال رزرو در ایند
hottest U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
unlawful assembly U در CL سه نفر یا بیشتر را گویند که به قصد ارتکاب اعمالی که مخل اسایش و امنیت جامعه است گرد هم ایند
escutcheon U سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
hotbed U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
so that U چنانکه
in the event that U چنانکه
how U چنانکه
as U چنانکه
insolubly U چنانکه اب نشود
proper U چنانکه شایدوباید
prettily U چنانکه زیبانماید
so to speak U چنانکه گویی
expressively U چنانکه مقصودرابرساند
coordinately U چنانکه یکجورباشد
gratifyingly U چنانکه خوشنودسازد
dilatorily U چنانکه پرشود
as it deserves U چنانکه باید
as is well known U چنانکه مشهور
permissively U چنانکه مخیرسازد
cresuendo U چنانکه صداخردخرد
admissibleness U چنانکه روا
pinchingly U چنانکه فشاراورد
open back U [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
effusively U چنانکه گویی بریزد
irrecoverably U چنانکه بهبودی نپذیرد
privatively U چنانکه نفی یا استثناکند
passably U چنانکه بتوان پذیرفت
funnily U چنانکه خنده اورد
meetly U چنانکه باید و شاید
pliably U چنانکه بتوان خم کرد
decreasingly U چنانکه روبکاهش گذارد
opprobriously U چنانکه رسوایی اورد
permissively U چنانکه اجازه بدهد
meaningly U چنانکه مقصودرا برساند
perniciously U چنانکه زیان اورد
convincingly U چنانکه متقاعد کند
inexpressively U چنانکه مقصودرا نرساند
prettily U بخوبی چنانکه باید
decrescendo U چنانکه صداخردخردضعیف شود
invulnerably U چنانکه زخم برندارد
comme il faut U چنانکه باید وشاید
interminably U چنانکه تمام نشود
inexcusably U چنانکه نتوان معذوردانست
gratifyingly U چنانکه خوشی دهد
inadmissibly U چنانکه روایاجایز نباشد
fitfully U چنانکه بگیردوول کند
according as چنانکه بدان سان که
heliocentrically U چنانکه ازمرکزخورشیدحساب شود
according to his version U چنانکه او شرح میداد
gruesomely U چنانکه وحشت اورد
invisibly U چنانکه دیده نشود
laptop U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
perceptibly U چنانکه بتوان درک کرد
retroactively U چنانکه شامل گذشته شود
interchangeably U چنانکه بتوان بحای یکدیگربکاربرد
perplexingly U چنانکه گیج یا حیران سازد
fadelessly U چنانکه پژمرده نشودیازوال نپذیرد
extraneously U چنانکه وابسته بموضوع نباشد
as is well known U چنانکه همه کس بخوبی میدانند
epidemically U چنانکه همه جاسرایت کند
pestilently U چنانکه برای اخلاق مضرباشد
presentably U چنانکه بتوان پیشکش کرد
causatively U چنانکه دلالت برسبب نماید
piquantly U چنانکه دهن رامزه بیاورد
prepossessingly U چنانکه جلب توجه نماید
peerlessly U چنانکه بی مانندباشد بطوربی همتا
practicably U چنانکه بتوان اجرا نمود
engagingly U چنانکه سرگرم یامشغول کند
onerously U چنانکه مستلزم انجام تعهدی
grandiosely U بطورغلنبه چنانکه بزرگ نماید
euphoniously U چنانکه بگوش خوش ایندباشد
inexpressively U چنانکه زبان دار نباشد
intelligibly U واضحا چنانکه بتوان دریافت
assumably U چنانکه بتوان فرض کرد
inseparably U چنانکه نتوان سوا کرد
irrefragably U چنانکه نتوان تکذیب کرد
intangibly U چنانکه نتوان احساس کرد
immovably U چنانکه نتوان جنبش داد
intangibly U چنانکه نتوان درک کرد
inexpressibly U چنانکه نتوان بیان کرد
inexhaustibly U چنانکه تهی یاتمام نشود
indefensibly U چنانکه دفاع بردار نباشد
hereditably U چنانکه بتوان ارث برد
organically U چنانکه درساختمان یا سازمانی کارگرباشد
inappreciably U بسیار کم چنانکه محسوس نگرد د
wellŠsuppose it is so U خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
sententiously U چنانکه اندرزیانصیحتی رادر برداشته بتاشد
functionally U چنانکه وابسته به وفیفه اندا میباشد
pardonably U چنانکه بتوان بخشید بطورامرزش پذیر
irrecocilably U چنانکه نتوان انرا وفق داد
inerrably U چنانکه هیچگاه خطا یا اشتباه نکند
admissibly U بطور قابل قبول چنانکه روا
penitentially U چنانکه شخص را پشیمان و توبه کارنماید
illustratively U چنانکه روشن سازدیا توضیح دهد
inscrutably U چنانکه نتوان جستجو کردیا دریافت
incommunicably U چنانکه نتوان بادیگران در میان گذاشت
invidiously U چنانکه رشک یاحسادت کسیرا برانگیزد
changeably U چنانکه بتوان تغییرداد بطورقابل تغییر
colourably U چنانکه بتوان برای ان بهانهای اورد
inimitably U چنانکه نتوان انرا تقلید کرد
exhaustively U چنانکه درهمه جزئیات واردشودیابحث کند
persuasively U چنانکه متقاعد سازدیا واداربکاری نماید
to kick over the traces U لگدپراندن لگدزدن چنانکه یا ان ورپاسرنگه بیفتد
cogently U چنانکه بتواند متقاعد کند باقوت
adequately U باندازه کافی چنانکه تکافو نماید
to eat humble pie U پوزش خواستن چنانکه انسانرا پست نماید
flowerily U چنانکه دارای عبارات پرصنعت یاتعارف امیزباشد
accountably U بطور مسئول چنانکه بتوان توضیح داد
indefeasibly U بطور باطل نشدنی چنانکه نتوان الغاکرد
movably U چنانکه بتوان تکان داد بطورچنبش پذیر
inextricably U چنانکه نتوان از ان بیرون امد یا رهایی یافت
relevantly U بطور مناسب یامربوط چنانکه بیربط نباشد
discreditably U چنانکه اعتبار رالطمه زند بطوربدنام کننده
commensurably U چنانکه بتوان بایک پیمانه اندازه گرفت
indescribably U چنانکه نتوان شرح دادیا توصیف کرد
corrigibly U چنانکه بتوان اصلاح کرد بطوراصلاح پذیر
retrospectively U چنانکه شامل گذشته شودیاعطف بماسبق کند
implacably U از روی سختی یا سنگدلی چنانکه ارامش نپذیرد
Zel-i Sultan vase U طرح گلدان ظل السلطان [این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
karachoph design U لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
attributively U بطور مستقیم چنانکه صورت فرع پیدا کند
officinal names of drugs U نامهای داروها چنانکه درکتاب داروسازی امده است
impalpably U چنانکه لتوان با لامسه احساس کرد بطور بسیارنرم
irreversibly U چنانکه نتوان دگرگون یا واژگون ساخت یا لغو نمود
irremissibly U چنانکه نتوان بخشیدیا اغماض کرد بطورالزام اور
opaquely U چنانکه روشنایی پشت را بپوشاند بطور مبهم یا غیر مفهوم
accessibly U چنانکه بتوان بدان راه یافت بطور قابل دسترس
irreclaimably U بطور غیر قابل برگشت چنانکه نتوان بازیافت یابرگرداند
inaccessibily U بطور غیر قابل دسترسی چنانکه نتوان به او نزدیک شدیا اورادید
ineradicably U بطور ریشه کن نشدنی چنانکه نتوان بیخ کن یا قلع وقمع نمود
rough handling of a thing U گذاشت وبرداشت چیزی به تندی چنانکه خراب شودیا اززیبائی ولطافت بیفتد
charges U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charge U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
rool crush U اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
cobb doglas production function U ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
shaggy ugs U فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
denials U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
Recent search history Forum search
1معنی لغت overfit
1 if there's any justice
1Vintage style
1ایا جمله من درست است؟How has changed … how he grew the last time I saw he .How he more lovely than after…how is lovely… how is…
1set the record straight
1چیزی که عوض داره گله نداره
1ICR
1chand sabaei is correct or chand sabahi
1Evolution
2purchase off the registry
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com